سلام دوست عزیز اولاًببخش میخوام زیاد بحرفم و توضیح بدم و عقیده خودمو بگم شرمنده با پیام طولانیم وقتتو
میگیرم =>>اول خودمو‌معرفی کنم‌من محمد ۲۸سالمه وتو شهرستان ابهرم من خودم از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی ۵ شیش تا شرکت عوض کردم از شرکت کوچیک ،_
بد،
و از کارهایه خیلی سنگین ۱۲ و۱۶ ساعته اجباری گرفته تا؛:شرکتهایی مانند:=>بد،حساب بودن شدید ،بدون سرویس حق کارگرهارو کم دادن و یا کلاًخوردن اصلاً ندادن ،شرکتهایی که همه جوره به کارگر سخت گرفتن و حقشونرو خوردن
وعزیت کردن وووو...
عوضش من حتی شرکتها یه بزرگ و خوب بطور مثال عین: ریخته گری آلومینیوم ایرانخودروعه قروه هم رفتم و یه مدت سرپرست کل انبارهاش بودم و کار کردم ،شرکت پارس حیاطم محصول خرید ۶ ماه بودم ولی در کل فایده نداره اولاً که آب از بالا بالاها گل آلوده و مملکت وعضش خرابه دوماً هم درکل یه
آدم باهوش و درست و حسابی که میخود به آرزوهای بزرگش وبه بالا برسه که شرکت نمی ره اگرم رفت به عنوان مدیر یه قسمتی یا مهندسی یا مدیر کل شرکت کنند...یادراون حدی چیزی میره من درسم آنچنانی نخواندم فوق دیپلم شیمی دارم و قصد ادامه هم اگه برا پیش رفتم خوب باشه خواهم داد (سوعه تفاهم نشه من خودمم شرکت به عنوان کارگر کلی رفتم و الانم فعلاًموقتاً مدیر انتضامات شرکت فولاد تو تاکستان میرم و چون شرکت میرم خودمم میگما ) در کل شرکت جایه یه مشت آدمه بیسواد ،درو دهاتی، بی عقلِی که سقف آرزو هاشون خیلی پایین و کمه ،
شرکت خوب و بدش فوقش یکی دو تومن کم و زیاد میده دیگه پس بدرد نمیخوره و جایه کساییه که همیشه تو تصمیمهاشون اشتباه میکنن و تضمینی که لیاقتش کمه رو میگیرن.، امیدوآرزوهاشون تو کلّ مراحل زندگی تلاششونرو ضعیف ومتوسط به پایین میکنن و اینجورفکرمیکنن:(خوب یه شرکت پیدا کنم بعد کلی دوندگی و رشوه دادن و بعد یک سال یه شرکت قرار دادیه بد پیدا میکنه و میگه خوب از این به بعد ۱۰سال سال سخت ۱۲ ۱۶ ساعت کار میکنم تا بلکه بتونم یه زن بگیرم گیریم میگیره بعد باز ۱۰پونزده سالی کار میکنه با قرض و وام و
با این ۱۵ سال زناشویی وکار کردو پس انداز که باز اگه بتونه
به قول خودش یه خونه آپارتمانیه ۵۰شست متری بزرگ میگیرم ومیگیره اونوقت چون خونه دارن تصمیم میگیرن بهم میگن دیر که نشده و تو ۴۵سالگی بچه هم میآریم وباهم با زنم زندگی میکنیم هم زندگی میکنم هم کار ولی قافله از اینکه فکر میکنن زندگانی میکنن نمیدونن که دارن فقطزنده مانی میکنن نه زندگانی مهم نیست براشون فقط یجور
زندگیشون سر شه و بچرخوننش چرا بیشتر میدم چون اینجور کبوتر از این میشن ؟چون همیشه تو همه مراحل زندگی به گرفتن نمره ۱۰ از ۲۰تلاش و فکر میکنن ه۱۰همو بءیرم قبول شم فقط آخرم ۶هفت ۸ میگیرن کسایی هم هستن که مفت میخوان به چنگ بیارن همه چیزو که نمیشه و کلاًنمیخوان چیزایه مثبتی که کمکشون۰ میکنه رو زحمت بکشن تاویل سندی کاری چیزی یاد بگیرن وپیشرفت کنن هم‌نمیخوان هم مملکتمان فرهنگسازی خیلی ضعیفه و رو من حق دارن ، کسایی هم که هیچ کاری از دستشون برنمیآدیه سند یا کاری بلد نیستن ،درس هم که نخوندن اکثر گارگرهارو میگما ،
برا پیشرفت و بهترین بودن تلاش و عقل لازمه آدم همیشه باید تو بیشتر مراحل زندگی به بالابالاها فکر کنه اوج آرزوهاش بالا باشه کم نباشه تا حداقل عالی نشد خوب بشه خوب نشد متوسط به بالا بشه، بطور مثال آدمهایی عین من یه چند سالی تو راهنمایی تو مدرسه همیشه به نمره ۱۰ گرفتن وتجدیدنشدن فکر وتلاش میکردیم همیشه هم ۷یا۸نهایت۹ می گرفتیم ولی آدمهایی بودن همون کلاس ما همیشه میخوندم تا ۲چ بگیرن به ۲۰ فکر میکردن تلاش میکردن تا۲۰ بگیرن اگرم ۲۰ نمیگرفتن ۱۸ یا۱۹ رو حتماً میگرفتن پس تو زندگی هم باید اینجور بود آدم عاقل و زرنگ فکرشو به کار بندازه و یکم پول داشته باشه بگرده تو یه کاسبی ای که همیشه میدونه مصرف داره یا هر یه صنعتی ویا به چیزی که علاقه داره بره طرفش برگرده تلاش کنه
کاره آزاده دیگه فقط باید یکم وقت بزاری بیای طرفش راه و چاهشو یاد بگیری یکمم عقلتو به کار بندازی من خودم اینارو میگم قبلاً انجام دادم میآورم شدم الان زندگیم رفته باید از 0شروکنم فعلاً دارم پول جمع میکنم ۹ماه پیش زنم که باهم‌خوب بودیم بلاعوض شد دارو ندارمو ازم گرفت رفت آلمان حالا از نو شروع کردم فعلاً مجبورم تو شرکت خودمو شکممو نگهدارم جمع کنم بعد اونوقت که یکم جمع کردم کم نیارم تا راحتتر شروع کنم
نمی بینید مگه اینهمه تو مملکت دلال هایی که جنس وارد میکنن ۵تومن ممیگیرند میده ۲۵ تومن به دسته ما می رسه ۱۰۰ تومن خوب یکی هم از این واسطه ها یا دلال ها منو شما باشیم اونوقت انصافا رعایت میکنیم خدا هم کمکتون میکنه اینهمه کاره آزاد واسته ها کارهایه عمده فروش ((حالا غیر سیاست که اصله کار یا اونها میخورن باور کن زرنگ باشی توهم میتونی از اونا بیشتر بخوری ،)) بیرون ده برابر شرکت در میآری شرکت چیه واسه دو۳ ملیونه شرکت که اونم تو یه ماه بااضافه کاری و هزار تا حرف می شنوی وکلی مسعولیت داری و هر ماه هم دلشون خاست قراردادتو امضا نکنن بگن هری چیکار میخوای کنی کاری کن آقای خودت باش بکنی راحت میندازن بیرون والاه دیدم میگم بعید نیست استخدام که نیست دیگه پس این کار که تو این وضع اقتصادی که نشد کار دیگه تو این زمونه شرکت رفتن اشتباهه شرکت ۱۵سال قبل یکم خوب بود استخدام میکردن درمورد سوالتم تو پیام دادی کامل و درست ج میدم شمارم میدم خاستی پیام بده بحرفیم۰۹۳۰۰۹۲۹۹۴۹
من خیلیا کیسهایه خوبی دارم که با یکم حمت کوچیک زندگیه آدم از این رو به اون رو میشه فقط اولش برا شروع اون کارها پول میخواد من هم یه هزاری نمیخوان همون تو به نون حلال برسی و خوشبخت شی کافیه ،من چون آشنا و پارتی و دوست و آشناها به درد بخور خوب و از دستشون کار بر بیاد زیاد دارم حتی به چند نفر البته بجز عمو کوچیکم که فرستادم انگلیس الان ۳ساله داره کیف میکنه و پول قیچی میکنه ۵تا از آشنا و دوستامو کمک و راهنمایی کردم و برا بعضیاشون از آشناها کمک‌گرفتم مثلاً یکیش مجوز یه تولیدی و شرکت میشه گفت فرستادم پیش اون آشنام که تو زنجانه کارش کلاً از این تولیدی کل زنجان دوتا هست یکیش مجوز تولیدشو قدیم گرفتن بعد اون دیگه به هیچ کس مجوز نمیدان اینیکه میگم دیپلم برقه ۲۹ سالشه این کارو پیشنهاد دادم اول که خندید گفت نمیشه بعد فرستادمدریافت دنبالش زنجان پیش آشنام دید نه بابا شدنیه ولی کلاً یه ماه بکوب دَوندگی کرد پول هم خرج کرد وهم خوردوند بلخره مجوزو گرفت الان چند ماهه ماهه ۵۰٪ کارشو برا هم امتحان وهم چمو خمشو کاملتر یاد بگیره و تو این ۳ ما که شروع کرده همه پولهایی که خورونده بود و خرج کرده بود در آورده که هیچ تا اونجایی که میدونم ۶۰ملیون هم پیشه خودشم کلاً۱۳۵ ملیون تومن پول نقد داشت کمکش کردم وام گرفتم براش شد ۴۷۰ملیون تومن پاگذاشت و شروع کرد تازه ۹ماهه شروع کردن و تازه۶ ماهه موقع برداشتش شده اونم۶ ماهو با ۶۰ ٪دستگاه ها شروع کرده و چون اولشه حقیقتش میترسه برا همین ریسک نمی کنه تا راه و چاه کامل دستش بیاد این چیزارو هم من گفتم بهش که چیکار کنه منم طولی نمی کشه خودمو می کشم بالا و بلند میشم ولیزنه ثابقمو ۲میلیارد تومن مهریه وبجز اون ساختمانم‌قولم زد بهانه یه چیزه دیگرو گرفت منم چون اعتماد داشتم و شریک زندگیم بود و خیلی میخواستمش قولشو خوردم چون یه جریانهایی شد با نقشه اومد روکنم خبرش نشد آخه زنم بود اعتماد داشتم وکالت کامل دادم رفتم ترکیه واسه یه کار اومدم دیدم خونه رو که فروخته و مهریشم اجرا گذاشته و چون نقد داشتم گرفتن دادن بهش و همه چیزم رفت نزدیک یک ساله دوباره از صفره صفر شروع کردم و اونقدر نمی کشه از این شرکت در میآم و دوباره شروع میکنم و بهتر از قبل می سازم زندگیمو فقط یکم پشتکار زیاد میخواد کهومن دارم د میکنم سخته ولی انجام میدم وخواهم داد
