نظریه امامت امت در برابر نظریه دولت ملت (Nation-State)
من با اینکه خیلی هم اهل فضای مجازی نیستم از اینکه دیدم بعضی بزرگواران به این مساله توجه نکردهاند تعجب کردم. نظریه غربی دولت-ملت ما را محدود میکند و منجر به نوعی ناسیونالیسم هم می شود که مشکل دارد.
شناسنامه قانون- اظهارات میثم لطیفی در مراسم افتتاحیه سال تحصیلی جدید در مدرسه حکمرانی شهید بهشتی، و اشاره او به ایده “امام و امت در قلمرو حکمرانی”، واکنش هایی به دنبال داشت و برخی از اهالی اندیشه و کنشگران سیاسی-اجتماعی این گفته او را که “برخلاف الگوی غربی که حکمرانی را مبتنی بر Nation-State تعریف میکند، علیالمبنا ما با این مشکل داریم و مسئله ما امام و امت است”؛ به معنای “عبور از مرزهای جغرافیایی ایران”، “انحلال کشور” و “عدول از عرف دیپلماتیک کشورها” تلقی کردند و در نقد و نفی آن سخن گفتند.
لطیفی در گفتوگوی خودش با تسنیم تصریح میکند که با دیدن حجم عظیم انتقاداتی که به مخّ اظهارات وی و بنیادهای فلسفی آن توجه نداشته و آن را صرفاً در یک سطح روبنایی دیده و تعبیر کردهاند “تعجب” کرده است.
آنچه در ادامه میآید متن کامل اظهارات معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور است که در ایضاح دیدگاه پیشین دایر بر “الگوی حکمرانی مبتنی بر امام و امت”خودش بیان کرده است:
“ملت- دولت” قرائت غربی “امام- امت” است؛ مثل همین مردمسالاری و مردمسالاری دینی که ما مطرح میکنیم. همین مردم سالاری و نظریه دولت ملتی که غربیها دارند مطرح میکنند در “نظریه امام امت” خیلی “راقی”تر شده.
شما در قانون اساسی هم که نگاه بکنید میبینید پابه پای همین موضوع دولت-ملت نظریه “امام-امت” هم مطرح شده. در واقع “دولت-ملت” برای ما با قرائت انقلاب اسلامیاش به رسمیت شناخته شده است، نه با قرائت غربی آن، که تازه خود غربیها هم به آن پایبند نبودهاند و تمام این تجاوزاتی که در این سالها انجام شده شاهد آن است. نظریه امام-امتی که ما از لحاظ اسلامی مدّنظر داریم، نظریه راقیتری از آن نظریه دولت ملت غربیهاست که دوستان به آن توجه نکردهاند.
باید توجه داشت که دولت و ملتی که در جمهوری اسلامی از آن صحبت میکنیم با مفهومی که در غرب از آن مراد می شود، تفاوت دارد و ما از سطح بالاتری درباره آن صحبت میکنیم. در واقع باید این را در نظریههای چند سطحی و چند لایهای تحلیل کنیم. برخی بزرگواران شاید نگاهشان این باشد که تنها در یک لایه میتوانیم مسئله را تحلیل کنیم که این اشتباه است.
این مسأله وجهی فلسفی هم دارد که در مبحث حرکت جوهری ملاصدرا هم به یک معنا به آن اشاره شده است یعنی هر موضوعی که در یک سطحی حقیقت دارد، در سطح بالاتری، حقیقت بالاتری هم برای آن موضوع متصور است.
من با اینکه خیلی هم اهل فضای مجازی نیستم از اینکه دیدم بعضی بزرگواران به این مساله توجه نکردهاند تعجب کردم. نظریه غربی دولت-ملت ما را محدود میکند و بیشتر یک کنش سیاسی و جغرافیایی است که منجر به نوعی ناسیونالیسم هم میشود و مشکل دارد.
درست است که معیار ما “حب الوطن من الایمان” است اما این حرف به این معنا نیست که همه چیز باید محدود به این باشد؛ بله وطن هست اما در کنار آن خیلی چیزهای دیگر هم هست که قطعاً آنها را هم باید لحاظ کرد. اصلاً با همین مبنا بود که انقلاب اسلامی ما پیروز شد؛ یعنی انقلاب اسلامی یک برش ملی داشته که شده جمهوری اسلامی اما یک برش اندیشهای و کلانتر هم داشته که در نظریه امام-امت مطرح است که باید به آن سمت حرکت کنیم.
این حرف هم حرف جدیدی نیست. اساساً از ابتدای خلقت، پیامبران الهی هم وقتی که به مقامی میرسند، مقامشان، مقام امامت است. این را در مورد حضرت ابراهیم (ع) داریم در مورد پیامبر اسلام (ص) هم داریم. به این معنا که پیغمبر خدا امامی است که اگرچه در شبه جزیره عربستان مبعوث شد اما نگاهش محدود به همان جغرافیا نبود بلکه همه امت را مدّنظر داشت حتی کسانی که مثلا در چین بودند. در انقلاب اسلامی ما هم همین طور است. شما به نظریه شهید بهشتی هم که نگاه بکنید این را میبینید، دکتر شریعتی هم قرائتی از این مسئله دارد محدود به همینها هم نیست. بسیاری از اندیشمندان شیعی و حتی اهل سنت هم درباره آن بحث کردهاند به همین دلیل هم هست که میگوییم نظریه امام-امت یک کلان نظریه است که قائلین متعددی دارد مثلا شهید بهشتی در این زمینه یک جور تلقی دارد و شهیدمطهری هم یک جور
بالاتر از همه اینها خود امام(ره) است که اساساً نگاه ما به ایشان نگاهی برخاسته از تلقی “امام-امت” است. یعنی امام در نگاه ما کسی است که در مرزهای جغرافیایی محدود نیست، برای یک قوم خاص و برای یک زبان خاص نیست بلکه دارد با فطرت انسانها صحبت میکند.
از این منظر میشود گفت نظریه امام امت به یک معنا مبتنی بر نظریه فطرت است که اگرچه خیلی در این رابطه کار شده اما جا دارد که به طور مفصل به آن پرداخته شود.
در گفتمان اوایل انقلاب، مسئله “امام-امت” بسیار پررنگ بوده. حالا شاید بعضیها تندرویهایی هم داشتهاند؛ مثلاً قائل به تشکیل دولت نبودهاند که اتفاقا امام فصلالخطاب این موضوع بود که فرمود ما دولت هم میخواهیم، حکومت اسلامی به معنای جمهوری اسلامی هم میخواهیم اما معنای این حرف این نیست که فقط محدود به اینجا باشیم. تمام حرکتی که در دفاع مقدس هم میبینید، بیش از آنکه محصول نظریه دولت ملت غربیها باشد محصول همین نظریه امام امت است.
*آیا این مسئله آنچنان که برخی اشاره کردهاند اشکالات حقوقی برای کشور ایجاد نمیکند؟ مثلاً در عضویت ما به عنوان یک “دولت-ملت”در سازمان ملل اختلال به وجود نمیآورد؟
نه! ما الان عضو این سازمان هستیم. چون که صد آید نود هم پیش ما است. وقتی نظریه امام امت باشد نظریه دولت ملت هم با یک معنای راقیتری پیش روی ماست بعضیها فکر میکنند “یا این یا آن” که این قطعا اشتباه است. ما مغالطهای داریم موسوم به “مغالطه این و آن”؛ همان مغالطه مشهور علم بهتر است یا ثروت. بعضی فکر میکنند که نظریه امام امت و نظریه دولت ملت اصلاً در تعارضاند البته یک قرائت رادیکال از نظریه امام امت با قرائت رادیکال از نظریه دولت-ملت با یکدیگر در تعارضاند اما “امام-امت” آن قدر وسعتش زیاد است که دولت-ملت هم در دل آن قرار میگیرد.
مطالب مرتبط:
میثم لطیفی: نظریه مبنا برای ما امام و امت، اخوت، مسئولیت، امر به معروف و نهی از منکر و… است