تغییر و اصلاح: گذار از مسألهی مدیریتی به موضوع طراحی ساختار سازمانی
تغییر و اصلاح: گذار از مسألهی مدیریتی به موضوع طراحی ساختار سازمانی
ترجمه از: رسول رضایی- کارشناس سازمان اداری و استخدامی کشور
برگردان از زبان فرانسه
در طول انجام کارها، داد و ستد ادامه مییابد»؛ از مدتها قبل، هنگامی که شرکتها قصد دارند مشکلاتی را که در برابر تغییر با آن مواجه هستند بیان کنند، از این جمله استفاده میکردند. این جمله ضربالمثل گونه، حاکی از مشکلات تخصیص منابع به تغییر است، چرا که منابع همواره به صورت 100% برای تولید محصول روزمرّه بسیج میشود. اما امروزه شرکتها فارغ از هر بخشی که فعالیت میکنند، مشکل علیحدهای را مطرح میسازند: «کارها موقتی نبوده و بلکه دائمی هستند.»
همیشگی بودن تغییرات، نتیجهی مستقیم مرگ «مزیت رقابتی دائم» است که از سوی نویسندگانی مانند ریچارد داونی یا همچنین ریتا مک گراس اعلام شده است. تحول سریع شرایط محیطی باعث شده است تا آنچیزی که در یک زمان خاص نشاندهندهی پیروزی و تفوق بود، کمی بعد ناکارا و حتی ضد بهرهوری باشد. لذا مزیت رقابتی واقعی در توانایی تغییر سریع و به موقع است. به بیان دیگر، شرکتها باید بتوانند دو امر تولید محصول و تغییر را همزمان به انجام برسانند، آنهم نه به صورت مقطعی و در یک زمان مشخص، بلکه به صورت همیشگی و مداوم.
هنگامی که دوام یک تغییر از مدت زمان ایجاد آن کمتر است
تغییر دیگر یک لحظه محدود در زمان با نقطه شروع و پایان مشخصی نیست، بلکه فرایندی همیشگی و مداوم است. بنابراین هرگز «انتهای این تونل» را نخواهیم دید! این تحول چگونه توضیح داده میشود؟ آهنگ تغییرات محیطی شتاب میگیرد و سریعتر از ظرفیت شرکتها برای تغییر میگردد. شرکتها نیز هنوز سرگرم انجام یک تغییر هستند و آن را به پایان نرسانیدهاند که باید تغییر جدیدی را شروع کنند، و این زنجیره پایانی ندارد.
ما دنیا را تغییر دادهایم. تا دیروز، مدت زمان تغییر محیطی، یعنی فاصله زمانی دو رویدادی که شروع یک تغییر را رقم میزنند (ورود قانون جدید، ورود رقیب جدید در بازار، پیدایش فنآوری جدید و…)، از مدت زمان خود آن تغییر، یعنی زمانی که شرکت میبایست از سازمان A به سازمان B تبدیل شود، بیشتر بود. بنابراین، زمانهایی که تغییر روی میدهند توسط دوران ثباتی که حسب بخشهای فعالیت کم و بیش طولانی یا کوتاه است احاطه میشوند. امروزه، وضعیت بدینگونه نیست: مدت زمان دوام تغییر بسیار کوتاهتر از زمان انجام تغییر است.
در همه بخشهای فعالیت و نه فقط در بخش دیجیتال
امروزه، مدت دوام تغییرات در همهی بخشهای فعالیت، از جمله آنهایی که محافظهکارتر در نظر گرفته میشدند، کوتاهتر از مدت زمان انجام آن میباشد. چگونه این پدیده را توضیح میدهند؟ روشن است که مدت دوام تغییرات از بخشی به بخش دیگر تفاوت مییابد. به عنوان مثال، این مدت دوام در ریزپردازندهها و حوزهی دیجیتال بسیار کوتاهتر از حوزهی تأمین اجتماعی است. اما همین امر در توانایی شرکتها برای تغییر یافتن جلوه میکند: شرکتی که با بالاترین میزان بروکراسی در حوزهی ریزپردازنده فعالیت دارد، بسیار بسیار سریعتر از چابکترین سازمان متولی تأمین اجتماعی تغییر میکند.
در سالهای اخیر، شرکتها با هر خاستگاهی در موضوع رفتار تغییر بسیار پیشرفت حاصل کردهاند. این شرکتها به طور قابل ملاحظهای توانایی تغییر را در خود بهبود دادهاند، تا جایی که امروزه میتوانند بسیار سریعتر از دیروز تغییر کنند. ولی، در عین حال، توانایی تغییر شرکتها همچنان با سرعت شتاب آهنگ تغییراتی که از شرایط محیطی تحمیل میشود، بالا نرفته است. این امر چرایی آن را بیان میکند که علاوه بر اینکه تغییرات بخشی شرکتها فارغ از آنکه بخشی که در آن فعالیت میکنند، مهم میمانند، مدت دوام تغییرات کوتاهتر از زمان انجام آن است. اگر به طور ملموستر سخن بگوییم، شرکتها هنوز تغییر قبلی به پایان نرسیده باید تغییر جدیدی را به جریان بیاندازند. بنابراین، نمیتوان تغییر را به عنوان یک لحظه که در زمان خاص و با یک نقطه شروع و پایان احاطه شده است تلقی کرد. در مقابل، شرکتها باید با آن به عنوان یک فرآیند مستمر و دائمی مواجه شوند.
تغییر؛ گذار از مسأله مدیریتی به موضوع طراحی ساختار سازمانی
خاتمه: تغییر سازمانی به لحاظ ماهیتی متفاوت شده است. این مسأله دیگر به عنوان یک مسألهی مدیریتی نیست و به موضوع طراحی ساختار سازمانی بدل شده است. دیگر با موضوع مدیریت تغییر برای عبور از یک سازمان A به یک سازمان B رو به رو نیستیم، بله همانگونه که اد. لاولر و کریس ورلی پیشنهاد کردهاند، مسأله طراحی سازمانهایی است که برای تغییر بنیان نهاده شدهاند.
ساختار شرکتها باید به آنها این امکان را بدهد که در عین اینکه به تولید محصول مشغولند، توانایی تغییر داشته باشند. در اینجا با یک تغییر پارادایم واقعی به نسبت جهان گذشته که ساختار تنها به هدف تولید محصول اعطا میشد، رو بهرو هستیم.